پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات من و مامان جون

دخترم دیگه خانم شده

سلام شکوفه خوشکل من اومدم واست بنویسم تا تو ذهنم بمونه وخودتم بزرگ شدی بخونی که مامانی با چه مشقتی تونست شمارو از شیر بگیره حدود 2 ماه طول کشید اما خدا روشکر الان دوروزه که اصلا شیر نخوردی ومن خیلی خوشحالم وجالبه که اصلا بهونه هم نمی گیری چون خیلی وابسته شده بودی وهر 10 دقیقه شیر می خواستی واصلا غذا نمی خوردی شب تا صبح هم بیدار بودی اوایل خیلی سخت بود اما خوبی عید این بود که اونجا شلوغ بود وتو راحت تر با این موضوع کنار اومدی حالا دیگه واسه خودت خانم شدی ومامانی دو شبه که راحت سر رو متکا میذارم ومی خوابم خیلی خیالم راحت شده که این موضوع هم به خوبی تموم شد. این روزها خیلی شیطون تر شدی وکلی ورجه وورجه می کنی.دیگه یخچال مون از د...
28 فروردين 1391

اولین پست 91

یه سلام بهاری به روی ماه همه دوستای خوبم عید تون مبارک باشه(البته با تاخیر زیاد) انشالله که امسال برای همه پر باشه از شادی وخوشی هیچ ارزویی به دل هیچ کس نمونه البته از نوع خوبش تعطیلات ما هم با یک عدد دختری شیطون خلاصه به پایان رسید وما رضایت دادیم که بر گردیم خونه خودمون نمیدونم واقعا از کجاش بگم از هوای سرد وبارونی که جرات بیرون رفتن رو نداشتیم ویا از هوای گرم ودلپذیرش خلاصه توی این یک ماه ما همه فصل ها رو تجربه کردیم ودر پایان با دست وصورت سوخته بر گشتیم خونه خودمون.تو تعطیلات که پرنیا خانم خوووووووووووب با ما همکاری کرد دست وکمر که برای من نموند دختر نازم مریض شد ودو بار بردیمش دکتر که فایده نداشت تا خلاصه رفت پیش دکت...
22 فروردين 1391
1